
از هر چه بگذریم، ژانر علمی – تخیلی خوشتر است، و الحق که سال 2013 سال خوبی برای این ژانر بوده. از فیلمهای ضعیفی مثل Dark Skies، The Host، Life Tracker، After Earth، Astronaut: The Last Push، تا فیلمهای متوسطی مثل Europa Report، Pacific Rim، The World’s End، Elysium، Man of Steel، و فیلمهای عالی و خوبی مثل The Last Days on Mars، World War Z، Oblivion و This Is the End؛ و غیر از اینها چند فیلمی که بعضا مشتاقانه منتظرشون هستم؛ Ender’s Game، Her، Upstream Color، The Hunger Games: Catching Fire، Gravity، و … .
برای علمی – تخیلی دوستانی مثل من این روندی امیدوارانه است، و نوید اینو میده که چه بسا دوباره داریم به یکی از دورههای خوشاقبالی ژانر علمی – تخیلی میرسیم و پس از سالها بازم شاهد اوج گرفتن این ژانر خواهیم بود. اما از طرفی هم حدس میزنم که این پدیدهای موقتیه، رویکردی رو به افزایش به دنیای تخیل و فانتزی، برای فرار از تلخیهای رو به افزایش دنیای حقیقی. پناه بردن به دنیای خیالات همواره تنها مفر بشر بوده برای تحمل دنیای سرد و گزنده واقعیت. زمانی به خدایان المپی و قهرمانان شکستناپذیر و افسانههای پریان دل خوش میکرده، و حالا به ابرقهرمانان و خونآشامها و زامبیها. اما میرسیم به سوژه مورد علاقه من؛ چی میشد اگه انسان قادر بود در دنیایی خیالی زندگی کنه، و خودش انتخاب کنه که چه کسی باشه و چگونه باشه؟ به هر حال تجربه ما از دنیا چیزی نیست جز ورودیهای حواس و تحریکات مغزی. اگه روزی دانش بشر نسبت به مغز انسان به جایی برسه که بتونه با تحریکات درست واکنشهای درست رو از مغز بگیره، قادر خواهد بود هر دنیایی رو در ذهن انسان خلق کنه. اما آیا این کار نتیجه مثبتی خواهد داشت؟ یا مثل مخدر جدید و بینهایت خطرناکی، مقدمهای بر پایان انسانیت خواهد بود؟ البته دید علمی – تخیلی پردازان به این موضوع اغلب بدبینانه بوده.
فیلم علمی – تخیلی مستقل کنگره (The Congress) محصول 2013 به همین موضوع میپردازه. فیلم، پیرامون رابین رایت (با بازی رابین رایت)، هنرپیشه میانسالی میگذره، که در نتیجه انتخابهای اشتباهش به دوره افول بازیگریاش رسیده، تا اینکه پیشنهادی عجیب – آخرین پیشنهادش – رو دریافت میکنه: اینکه حقوق تصویر دیجیتالیاش رو بهطور کامل در اختیار کمپانی فیلمسازی میرامونت (میراماکس + پارامونت؟!) قرار بده، و خودش برای همیشه بازیگری رو کنار بگذاره. اگر این پیشنهاد رو بپذیره، کمپانی میرامونت صاحب کاراکتر او خواهند بود و با یک بار اسکن کامل بدن و حالاتش، از این پس قادر خواهد بود کاراکتر کامپیوتری ولی واقعنمای او رو در فیلمها بهکار بگیره، بدون اینکه نیازی به حضور او باشه؛ کاراکتری که پیر نمیشه، انتخابهای غلط نمیکنه، دردسری ایجاد نمیکنه، و دقیقا بهگونهای رفتار میکنه که ازش انتظار میره. اما آیا رابین رایت این پیشنهاد رو میپذیره و هویتش رو میفروشه؟ Read the rest of this entry