
یکی از دغدغههای این روزهای من، و یکی از پدیدههایی که با کمال تاسف مدتیه زیاد شاهدیم، اقبال روزافزون مردم به شیوههای «خوشحالسازی» فوریه. روشهایی که بنا به ادعاشون قادرن به شکل فستفودی و با چند دستورالعمل ساده و جهانشمول، ما رو متحول و حالمون رو یکشبه خوب کنن؛ از متدهای ذهنی و عملی شبهعرفانی داخلی و شرقی و غربی و سرخپوستی گرفته تا خیل کتابهای شبهروانشناسانه و مثبتاندیشانه. مخصوصا سهم کتابها در این میانه خیلی بارزه. در این شرایط بحرانی مطالعه و رکود کتابخوانی در ایران، فکر میکنم سهم عمده همون درصد ناچیز سرانه مطالعه ایرانیها هم به کتابهای کممحتوای مثبتاندیشی یا کتابهای مشابه اون اختصاص داشته باشه، که تیراژهای بالا و تجدید چاپهای مکررشون بیشتر یک زنگ خطره تا مایه خوشحالی.