
یکی از اتفاقات ناخوشایند ولی اجتنابناپذیر در دنیای موسیقی، از هم پاشیدن گروههای محبوبه، مسالهای که خیلی از گروههای راک معروف دهههای 60 و 70 دیر یا زود بهش دچار شدند، ولی از افسوسبرانگیزترین جداییهای این عرصه، جدا شدن سید برت از پینک فلوید بوده؛ خواننده / نوازنده / ترانهسرایی که نه تنها پینک فلوید رو پایهگذاری کرد، که با نبوغ کمنظیر و سبک نامتعارفش در آهنگسازی و نوازندگی گیتار، بهش فرم داد و اونو تبدیل به گروهی کرد که خیلیها رو در جهان شیفته خودش کرد و تاثیر شدیدی بر موسیقی بعد از خودش، به خصوص شاخه راک روانگردان (Psychedelic rock) گذاشت.
جدا شدن ناگهانی برت از گروه همیشه جزو علامت سوالهای بزرگ بوده و اما و اگرهای بسیاری رو به دنبال داشته. با وجود اینکه همه به استفاده بیش از حد برت از روانگردانهای قوی و رفتارهای عجیب و غیر قابل پیشبینیاش قبل از جدا شدنش از گروه آگاه بودند، ولی باز هم در این چند دهه انگشتهای اتهام زیادی رو به سایر اعضای پینک فلوید اشاره رفته، که کمترین اتهامش این بوده که گروه، با نامردی و بیتوجهی سید برت رو تنها گذاشته تا در انزوا رو به زوال بره.
در مستند 50 دقیقهای The Pink Floyd and Syd Barrett Story، اعضای گروه – راجر واترز، دیوید گیلمور، نیک میسون، ریچارد رایت، و عضو اولیه گروه باب کلوز – به علاوه بقیه کسانی که از نزدیک با سید سر و کار داشتند سعی میکنند نوری بر این مساله بتابونند و توضیح بدن که در اون دوره حساس چه اتفاقی افتاد و چرا سید از گروه جدا شد و در انزوا رها شد.
بر طبق گفته خواهر سید برت، خود او هم پیش از مرگش این فیلم رو دید و به نظرش اغراقآمیز آمد، هر چند از جهاتی هم از دیدنش لذت برد.
پینک فلوید در سال 1975، آلبوم زیبای کاش اینجا بودی رو به یاد سید برت ساخت و منتشر کرد، آلبومی که در طی مراحل تکمیلش، اعضای گروه به طور اتفاقی با سید برخورد کردند، برخوردی عجیب چون او به حدی تغییر کرده بود که هیچ کدوم نتونستن بشناسنش.
بدرخش ای الماس خوشتراش (Shine On You Crazy Diamond)
یادت میآید وقتی بچه بودی، مثل خورشید میدرخشیدی؟
بدرخش، ای الماس خوشتراش
اکنون در چشمهای تو نگاهی است چون دو حفره در آسمان
بدرخش، ای الماس خوشتراش
با وزش نسیم فولاد
تو در میان دنیای کودکی و دنیای ستارههای شهیر گیر افتادهای
بیا تو ای آماج خندههای دوردست، بیا ای بیگانه، ای افسانه
ای شهید! و بدرخش!
تو زود به رازها دست یافتی و برای ماه گریستی
بدرخش، ای الماس خوشتراش
شب سایهها تهدیدت میکنند، و در روشنایی بیحفاظی
بدرخش، ای الماس خوشتراش
تو خوشآمد مردم را با ایرادهای بیموقعت خراب کردی
سوار بر نسیم فولاد
بیا ای شورافکن، ای بیننده رویا در بیداری
بیا ای خفاش، ای نیزن، ای زندانی، و بدرخش!