
مرگ در فرهنگهای مختلف به اشکال متفاوتی ظاهر شده، در بعضی فرهنگها به جنبه معنوی مرگ و زندگی پس از مرگ توجه بیشتری شده، و در بعضیها بیشتر تاکید بر جنبه مادی و زندگی دنیویه. ولی در هر حال هر فرهنگی برای مرگ نمادی داره؛ مصریها به اوزيريس خدای جهان پس از مرگ معتقد بودند، هندوها به یاما خدای مرگ، یونانیان به تاناتوس خدای مرگ (لتوس یا مورس در اساطیر رومی)، و همینطور به هادس خدای جهان زیرین و سرزمین مردگان (پلوتو در اساطیر رومی) و همسرش پرسفون (پروسرپینا در اساطیر رومی). در اساطیر نورماندی و بریتانی آنکو مسوول گرفتن ارواح مردگان و هدایتشون به جهان پس از مرگه، و در اساطیر نوردیک اودین و والکیریها خدای مرگ و فرشتگان مرگ هستند. ادیان ابراهیمی هم هر یک با دید منحصر به فردی به فرشتگان مرگ معتقدند، مسلمانها به عزرائیل، مسیحیان به میکائیل و یهودیان به سمائیل؛ فرشتگانی که وظیفه هدایت روح به جهان پس از مرگ رو به عهده دارند. ژاپنیها هم موجودی به نام شینیگامی رو به عنوان خدای مرگ میشناسند. (اطلاعات بیشتر در زمینه مرگ در فرهنگها و اساطیر ملل)
اگه اهل دیدن انیمه باشید احتمالا شینیگامی براتون واژهای آشناست. شینیگامی یا خدای مرگ مفهومیه که به تازگی در فرهنگ ژاپن محبوبیت زیادی پیدا کرده و به کرات در انیمهها و مانگاها ازش بهره برده میشه.
شینیگامی اغلب به خدای مرگ ترجمه میشه، ولی در واقع shini-gami به معنای Kami of Death هست، Kami در فرهنگ ژاپن به معنای خدا و روح به کار میره. طبق باور آئین شینتو، هر موجودی اعم از زنده و غیرزنده روحی داره، و علاوه بر اون تمام خدایان و فرشتگان در همه باورها و مذاهب جهان و همینطور ارواح درگذشتگان در آئین شینتو Kami محسوب میشن، همینطور مکانها مثل جنگلها، رودخانهها، کوهستانها و … همه دارای روح هستند. مفهوم کامی که اساس باورهای آئین شینتوست بسیار گستردهاس و مواردی خیلی بیش از اینها رو در بر میگیره. با این حساب شاید بهتر باشه اگه شینیگامی به فرشته مرگ ترجمه بشه.
نمونهای از حضور کامی در انیمهها، در انیمه محبوب میازاکی یعنی Spirited Away دیده میشه، که یکی از شخصیتهای اصلی روح یا کامی رودخانهای خشکشدهاس.
مفهوم شینیگامی در شکل فعلی اون در فرهنگ ژاپن مفهوم جدیدیه و در قرن نوزدهم در عصر میجی وارد فرهنگ ژاپن شده و کمکم تغییر شکل داده و بومی شده. هر چند که اولین بار در ژاپن در نمایشنامه The Love Suicides at Amijima در قرن هفدهم از عبارت خدای مرگ استفاده شده ولی تعریف و توصیف دقیقی پشتش نبوده. گفته میشه که این مفهوم الهامگرفته از Grim Reaper فرهنگ غربه. ولی نتایج تحقیقات حاکی از اینه که این مفهوم از چین وارد ژاپن شده، چینیها خدای مرگی به نام سوموجو (Somujo) یا کوشینین (Koshinin) داشتند که وظیفه هدایت ارواح مردگان به میفو (Meifu – سرزمین مردگان) رو عهدهدار بود.
اما پیش از ورود شینیگامی به فرهنگ ژاپن، در آئین شینتو که آئین ژاپنیهاست الههای به نام ایزانامی وجود داشته؛ خدای زندگی و مرگ و چرخه حیات.
ایزانامی داستان جالبی داره: خدایان اصلی دو خدا آفریدند، ایزاناگی و ایزانامی (خدایان آفرینش و حیات)، و اون دو رو مسوول خلق نخستین خشکی یا ژاپن کردند. سپس ایزانامی و ایزاناگی با هم ازدواج کردند و حاصل ازدواج اونها 8 فرزند بود: 8 جزیره اصلی ژاپن؛ تا اینکه ایزانامی هنگام به دنیا آوردن آخرین فرزندش Hinokagutsuchi یا خدای آتش و در اثر زخمهای ناشی از سوختگی از دنیا رفت. ایزاناگی که از اندوه دیوانه شده بود نوزاد رو کشت و برای پیدا کردن همسرش به یومی سرزمین مردگان (دنیای تاریکی یا جهان زیرین – محلی برای خدایان بازنشسته) رفت و موفق شد او رو پیدا کنه، هر چند شمایل او در سایهها پنهان بود و ایزاناگی قادر نبود او رو به خوبی ببینه. ایزاناگی از او خواست تا به جهان زندگان برگرده، اما ایزانامی با تغیر جواب داد که دیگه خیلی دیر شده و اینکه او از میوه یومی (قلب یومی) خورده و دیگه قادر نیست برگرده. ایزاناگی شوکه شده، تصمیم گرفت در کنار همسرش در سرزمین مردگان باقی بمونه. وقتی همسرش خواب بود، شانه چوبی او رو برداشت و آتش زد، و در نور ناگهانی تونست چهره همسرش رو ببینه: ظاهر پوسیده و در حال فسادی که شباهتی به همسر زیبای او نداشت. او ترسیده و گریان پا به فرار گذاشت، ایزانامی بیدار شد و به دنبال او دوید و با عصبانیت سعی کرد برش گردونه، و حتی تهدید کرد که اگه ایزاناگی برنگرده او روزی 1000 نفر رو خواهد کشت، ولی ایزاناگی حاضر نشد برگرده و پاسخ داد که او روزی به 1500 نفر زندگی خواهد بخشید. ایزاناگی پس از فرار، دروازه جهان مردگان رو بست و به اونجا لقب دنیای پلیدیها رو داد (ریشه پلید و بد دونستن مرگ در آئین شینتو و فرهنگ ژاپن هم از همینجا نشات میگیره). ایزانامی هم از اون به بعد با گرفتن جان روزانه 1000 نفر، به الهه جهان زیرین بدل شد.
همونطور که سرزمین یومی شباهت زیادی به سرزمین هادس یونان باستان داره، افسانه ایزانامی و ایزاناگی هم شباهت زیادی به داستان اورفه و اوریدیس داره. اورفه چنگنوازی بود که آوای چنگش هر موجود زنده و غیرزندهای رو مسحور و شیفته میکرد. پس از مرگ همسر دلبندش اوریدیس، اورفه به سرزمین زیرین رفت و تونست با نوای جادویی موسیقیاش هادس و پرسفون رو مجذوب کنه، به طوری که اون دو رضایت دادند که اوریدیس به همراه اورفه به جهان زندگان برگرده. تنها شرط این بود که اورفه تا زمانی که هر دو به جهان زندگان نرسیدند حق نگاه کردن به اوریدیس رو نداره. ولی اورفه بیطاقت، تاب نیاورد و به محض رسیدن به جهان زندگان و پیش از اونکه همسرش بیرون بیاد به او نگاه کرد، و اوریدیس برای همیشه به جهان مردگان برگشت.
جالب اینجاست که این شباهت به همین یه مورد ختم نمیشه و این داستان اسطورهای هم مثل بسیاری از اساطیر در فرهنگهای باستانی زیادی به صور مختلف وجود داره: ایتزامنا و ايکسچل در اساطیر مایاها، ساویتری و ساتیاوان در اساطیر هندوها، و موارد دیگه.
در مورد مرگ یه نوع تفکر خرافی هم بین ژاپنیها رایجه؛ همونطور که در بسیاری از فرهنگها 13 عدد نحسی محسوب میشه و خیلی جاها از به کار بردنش امتناع میکنن، در ژاپن این مساله در مورد عدد 4 صدق میکنه، چون عدد «چهار» یا shi مانند کلمه «مرگ» یا she تلفظ میشه و به همین دلیل بدیمن تلقی میشه (این قضیه در مورد چینیها و کرهایها هم صدق میکنه).
در فرهنگهای آسیای شرقی هم مانند فرهنگ سرخپوستان از قدیم توجه زیادی به مردگان و ارواح درگذشتگان بوده، به طوری که در فیلمها، سریالها و انیمههای ژاپنی و چینی دیدن ارواح درگذشتگان یا ادای احترام به ارواح یه پدیده طبیعی محسوب میشه. ژاپنیها معتقدند که هر انسانی روحی داره به نام ریکون، که پس از مرگ بدن رو ترک میکنه و به جایی برزخ مانند میره، و بعد از انجام گرفتن مناسکی به ارواح نیاکانش میپیونده. اونها معتقدند که اگر این مناسک درست انجام بشه، ریکون به محافظ خاندان تبدیل میشه و هر سال در ماه اوت برمیگرده تا مورد قدردانی قرار بگیره. اما اگر مرگ فردی به صورت ناگهانی – مثلا در اثر تصادف یا قتل – صورت بگیره، یا اگر در هنگام مرگ فرد با احساسات شدید مثل انتقام، غم، نفرت، عشق یا حسادت از دنیا بره، و یا در صورتی که مناسک صحیح بعد از مرگ فرد انجام نشه، ریکون به یوری تبدیل میشه، که میتونه به دنیای فیزیکی برگرده. یوری تا زمانی که عامل پیوندش به دنیای مادی برطرف نشه، یا توسط مناسک خاص به برزخ فرستاده نشه، در زمین باقی میمونه و مکانها و افراد رو تسخیر میکنه. ریشه داستانهای فیلمهای محبوب ژانر وحشت هم در همینجاست.
یوری معمولا ظاهر مشخصی داره: موی سیاه بلند آویخته، دستها و پاهای آویخته و مردهوار، و کیمونوی سفید (سفید در آئین شینتو رنگ پاکی و خلوصه، رنگ لباس راهبان و مردگان). یوریها معمولا در مکانهای مشخصی ظاهر میشن؛ محل مرگشون، محل دفنشون، یا در کنار فردی که نسبت به او حساسند و به دنبالش هستند، مثلا قاتلشون. زمان ظاهر شدنشون معمولا بین ساعت 2 و 3 نیمهشبه، زمانی که طبق باور سنتی ژاپنیها مرز بین دنیای زندگان و مردگان به نازکترین حد میرسه. بر طبق باورهای عامه چند مکان مشهور تسخیرشده هم در ژاپن وجود داره: قصر هیمهجی که توسط روح اوکیکو تسخیر شده، و همینطور جنگل آوکیگاهارا در انتهای کوه فوجی، که محبوبترین محل در ژاپن برای خودکشی هم هست.
برای رهایی از تسخیر، ژاپنیها هم مثل مسیحیها نوعی آئین جنگیری دارند که توسط راهبان بودائی کوهنشین انجام میشه، مناسکی که گاهی به مرگ فرد تسخیرشده منجر میشه.
با توجه به جدید و اقتباسی بودن مفهوم شینیگامی و عدم وجود توصیفات مشخص برای اون، شینیگامیهایی که در انیمهها و مانگاها تصویر شدن از نظر ظاهر، کارکرد و وظیفه، و تواناییها بسیار متنوع هستن و کاملا بستگی به سلیقه سازنده و طراح اثر دارند. مفهوم صحیح شینیگامی، راهنمای ارواح پس از مرگ و مسوول رسوندن ارواح به سرزمین پس از مرگه، ولی تخیل ژاپنیها به این مفهوم پر و بال داده و باعث شده تا شاهد نگاههای متفاوت و خلاقانهای به شینیگامیها در آثار هنری ژاپن باشیم.
شاید مشهورترین حضور شینیگامیها در دو انیمه / مانگای Death Note و Bleach باشه؛ در دفترچه مرگ، شینیگامیها موجوداتی در ابعاد بالاتر هستی هستند که ادامه حیاتشون منوط به گرفتن جان انسانهاست. اونها در کنار هر انسانی نام و مدت زمان باقیمانده از زندگیاش رو میبینن و با کشتن فرد مقدار باقیمونده از زندگیش رو به عمر خودشون اضافه میکنن. اونها ظاهری هیولاوار دارند، در سرزمین خودشون زندگی میکنند، به تنهایی کار میکنند و هر کدوم یه دفترچه مرگ دارند که اگه نامی رو در اون بنویسند اون فرد پیش از رسیدن موعد مرگش و در عرض 40 ثانیه میمیره. ولی شینیگامیهای این انیمه مسوول مرگ تمام انسانها نیستند و انسانها در هر حال زمانی میمیرند، با دخالت شینیگامیها یا بدون اون. هر انسانی که این دفترچه رو لمس کنه قادر به دیدن شینیگامیها خواهد بود. هر چند شینیگامیها احساس دارند ولی قادر به ایجاد رابطه و تولیدمثل نیستند، نیاز به خوردن و آشامیدن و خوابیدن ندارند، با روشهای عادی نمیمیرند ولی میرا هستند و با گذر زمان پیر میشن. اگه از قوانین دنیای شینیگامیها سرپیچی کنن مجازات میشن، مجازاتی که میتونه مرگ باشه. اگر انسانی به دفترچه مرگ دسترسی پیدا کنه میتونه باعث مرگ انسانهای دیگه بشه (مثل یاگومی لایت) ولی با کشتن دیگران به عمر خودش اضافه نمیشه. در ابتدای انیمه گفته میشه فردی که از دفترچه مرگ استفاده کنه، بعد از مرگ به بهشت یا جهنم نمیره، بلکه به Mu یا ناکجاآباد میره (Nothingness)، ولی بعدتر این مساله اصلاح میشه و به جاش گفته میشه که دنیای بعد از مرگی در کار نیست و هر کس بمیره به کل از صحنه هستی محو میشه.
ولی در بلیچ، شینیگامیها کلا متفاوتند. اونها در جامعهای قانونمند به نام Soul Society (دنیای پس از مرگ) زندگی میکنند و محافظان و راهنمایان ارواح و مسوول رسوندنشون به سول سوسایتی یا همون جهان پس از مرگ هستند. وقتی ارواح با پشیمانیها و احساسات منفیشون مرده باشند و تبدیل به هالوها (Hollows) یا ارواح گمراه و پلیدی شده باشند که در دنیا باقی موندند، شینیگامیها اونها رو به دنیای پس از مرگ میبرند. اونها روح هستند و مگر به خواست خودشون توسط انسانها دیده نمیشن. هر شینیگامی ابزار یا شمشیری داره به نام زانپاکتو (Zanpakuto) به معنی شمشیر برنده روح (soul-cutter sword) که با اون ارواح رو به جهان بعدی میفرسته.
بر خلاف دفترچه مرگ، شینیگامیهای بلیچ موجودات شریفی هستند با ظاهر تقریبا انسانی. شینیگامیها ممکنه در دنیای ارواح و شینیگامی به دنیا اومده باشن، یا بعد از مرگ به شغل شینیگامیگری رو آورده باشند، یا اینکه توسط یک شینیگامی دیگه قدرتهای خاص بهشون اعطا شده باشه و از انسان عادی تبدیل به شینیگامی شده باشند.
درباره موارد دیگهای که از شینیگامی در انیمه یا مانگایی استفاده شده بیشتر بخونید.
جالب اینجاست که در ژاپن افسانهای محلی وجود داره با این مضمون که تونل شیروگانه (Shirogane) در توکیو دروازه عبور شینیگامیها و محل اتصال دنیای مردگان و زندگانه. حتی گزارشهایی از دیدن صورتهایی در حال فریاد زدن هم داده شده، و عدهای معتقدند که علت مرگها و تصادفات زیادی که در این تونل رخ میده، حضور شینیگامیهاست. جالبه که چنین پدیده غیربومی و جدیدی چطور در فرهنگ عامه ژاپن ریشه دوانده و به چه سرعتی وارد افسانههای محلی شده.
در نوشتن این مطلب از این منابع کمک گرفته شده: +، +، و ویکیپدیا
با عرض پوزش حالم از فرهنگ و افسانه ها و سینمای ژاپن بهم میخوره حتی مرحوم کوروسوا ولی این وسط موراکامی بزرگ یه چیز دیگست چون خارق العاده است کاراش. ولی کلن ژاپنی ها بدجور خرافی هستند و داستانای ترسناکشونم واقعن مو به تن آدم سیخ میکنه و عجیب ترسناکه.
درباره سینمای لهستان بنویس لطفا این مطلب که اصلن نخوندم.
یه چیز دیگه, اگه میشه هر ماه یا هر هفته یه فیلمی رو انتخاب کن که دربارش صحبت کنیم.پیشنهاد بودا.
از فیلمسازهای لهستانی فقط با آثار کیشلوفسکی و پولانسکی آشنا هستم، که پولانسکی تا حدودی از نظر سبک و لحن جذب در سینمای هالیوود شده، ولی در مورد کیشلوفسکی خیلی دوست دارم مفصل بنویسم که لازمه اش اینه که فرصت کنم و بشینم همه آثارش رو دوباره از اول ببینم.
در مورد پیشنهاد فیلم بینی دسته جمعی، می تونه خیلی کار جالبی باشه ولی نه برای وبلاگی با بازدید کم وبلاگ من. ایشالا اگه بازدیدم بالا رفت و ایده اش عملی بود اون موقع امتحان می کنیم ببینیم چطور میشه.
یه قسمت از دکتر هو راجع به یه موجوداتی به اسم فرشته های گریان بود که ظاهرشون شبیه مجسمه های معماری گوتیک بود که وقتی نگاهشون می کردی نمی تونستن تکون بخوردن ولی تا بر میگشتی می اومدن دنبالت و اگر بهت می رسیدن بقیه عمرت رو مال خودشون می کردن و تو رو می فرستادن به یه زمان دیگه، البته اونها یه مقدار ماهیتشون علمی تخیلی بود علاوه بر فانتزی ( فیزیک کوانتوم و…)
http://en.wikipedia.org/wiki/Blink_(Doctor_Who
بله منم از طرفدارای پر و پا قرص دکتر هو هستم :دی
اتفاقا فرشته های گریان کاراکترهای منفی موردعلاقه من توی این سریال هستن. فوق العاده اس ایده های پست این سریال!
سلام… مطلب را دوبار پسشت سرهم خوندم و حقیقتاً لذت بردم… مشخصاً چندین ساعت کار برده… برای من خوندنش یک ساعتی وقت گرفت چون خیلی از ریفرنسها رو هم باز کرده و می خوندم… دستتون درد نکنه و بازم از این پستها بنویسید
خیلی ممنونم، خوشحالم که خوشتون اومده ^_^ چشم حتما برنامه دارم که هر چند وقت یه بار از این جور پست ها بنویسم.
بر شما واجب عینی و کفایی و … هست که این انیمه رو ببینید : Children Who Chase Lost Voices… پیدا نکردید بگید تا لینک بدم… وای بر شما غفلت کنندگان
:دی
اتفاقا توی لیست دانلودم بود و قصد داشتم ببینمش، ولی حالا با این توصیه اکید شما چندین پله توی لیست جلو میارمش. بابت لینک دانلود هم ممنون، فعلا یکی خوبش رو سراغ دارم ^_^